نمایش مالی سویینی به کارگردانی مرتضی میر منتظمی که سال ۹۷ در سالن تئاتر شهر اجرا شد این روزها در تالار وحدت اجراهای پایانی خود را پشت سر می گذارد و به خاطر بازی زیبای صابر ابر، الهام کردا و علی سرابی هر شب سالن نمایش پر تر از شب های دیگر است.
نمایش مالی سویینی از آنجا شروع می شود که دکتر داستان ماجرای مالی را روایت می کند یک روایت خسته کننده که فقط شاهد دیالوگ های پشت سر هم دکتر در یک صحنه تاریک هستیم اما با ورود صابر ابر همسر مالی سویینی فضای نمایش عوض می شود و به سمت روایت های طنز گونه می رود به طوری که شاهد خنده تماشاگران هستیم در ادامه با ورود شخصیت اصلی داستان مالی سویینی، صحنه دوباره جدی می شود اما با این تفاوت که مالی صحنه را ترک می کند و به سمت تماشاگران می آید و می خواهد با آنها بازی کند پس با حرکت دست خود و نور جلوی تماشاگران بازی حرکت او آغاز می شود، اما دوباره به صحنه بر می گردد و با ورود توپ، دختر بچه قرمز پوش و رفتن مالی به خاطرات قبل از عملش حال و هوای نمایش عوض می شود در این بخش شاهد تصویر ها، دکور متحرک و بازی دختر بچه با ماری بودیم که به زیبایی تمام روایتگر قصه بود وصحنه متحرک، صدای باران، رقص نور و موزیک همه، همه از ویژگی های این نمایش بود.
در بخشی از نمایش دیالوگ جالبی توسط دکتر بیان شد او با یاد آوری خاطرات همسر خود قبل از عمل مالی به این فهم رسید که دیدن لزوما فهمیدن نیست.
اما اوج هیجان داستان زمانی آغاز شد که همه جا تاریک بود چون داشت دنیای نابینای مالی را نشان می داد اما با آمدن نور به چشمان مالی بعد از عمل ناگهان صحنه با انفجار نور رو به رو شد و مالی سویینی به این ترتیب به دنیای بینایی آمد اما در ادامه نمایش می بینیم که معجزه دکتر مالی را دچار چه پیامدهایی می کند تا جایی که می گوید اصلا فکر نمی کردم این دنیا جای ترسناکی باشد به گفته دکتر دوران خطرناک مالی از راه رسید پرسشی که مالی باید از خود بپرسد این است که من چقدر این دنیای جدید را می خواهم!
ماههای آخر مالی عجیب شده بود به خاطر مشکل مغزی ناخداگاه از حال می رفت و مثل دیوانه ها شده بود پس معجزه دکتر با شکست مواجه شد و تیترهای مختلفی درباره این شکست در روزنامه ها نوشته شد تا جاییکه می بینیم همسر مالی به شدت از خبرنگاران انتقاد می کند که برای پر کردن روزنامه خود هر خبر و تیتری را می نویسند و اما مالی سویینی دیگر در دنیای نابینایی و بینایی نبود داشت تلاش می کرد دنیایی برای خود بسازد.
در آخر می توان گفت که این نمایش شاهد نوع نگاه روانکاوانه و جامعهشناسانه نویسنده به زندگی نابینایان هست . درواقع، اینکه فردی از دوران کودکی با تاریکی عجین شده باشد و حال بخواهد وارد دنیای جدیدی شود، موضوع بسیارمهمی است.
مالی وارد جهان جدید بینایی میشود. او با جهانی نو روبرو میشود؛ جهانی که بهشدت با جهانی که قبلاً در آن رشدونمو کرده، متفاوت است به این ترتیب مالی وارد تناقض هویتی جدیدی میشود. جهانی نُو، هویت قبلی او را انکار میکند و دراینجا، تناقض اساسی بین هویت انتسابی و اکتسابی پدید میآید.
منبع: جهانی پرس