حمایتی از ورزشکاران نابینا نمیشود

زمان تولد سالم بوده و به دلیل تأخیر دکتر برای رفتن به اتاق عمل، دچار معلولیت شده است. این معلولیت به تدریج بر روی بینایی و شنوایی وی تأثیر گذاشته به گونه ای که اکنون نابینای مطلق است.
علیرغم محدودیت هایی که یک فرد معلول در جامعه دارد «مرتضی کوهزاد» جوان ۲۴ ساله گرگانی، دست از تلاش برنداشته و توانسته با همه سختی ها مبارزه کند و فرد موفقی باشد.
مرتضی که سومین و آخرین فرزند خانواده است، اکنون دانشجوی کارشناسی ارشد رشته روانشناسی در دانشگاه آزاد اسلامی گرگان بوده و علاوه بر آن در زمینه ورزش هم فعال است. وی مدال های رنگین در رشته وزنه برداری کسب کرده و توانسته چندین رکورد هم از خود به جای بگذارد.
با وی به گفتگو نشستیم و دغدغه هایش را شنیدیم.
* خودتان را معرفی کنید و بگویید مشکل بینایی تان از کی شروع شد؟
مرتضی کوهزاد، ۲۴ ساله و متولد گرگان هستم. مشکل من از زمان تولد شروع و علائم آن هم از زمانی که یک ساله بودم خود را نشان داد. برخی از دکترها بیان می کردند که ژنتیکی و برخی هم معتقد بودند که آسیب دیدگی زمان تولد است.
* علت نابینایی شما چیست؟
نابینایی من به دلیل مشکلات عصب چشم است. عصب چشم من نور را از جلوی چشم به مغز نمی رساند و این مشکل به عصب گوشم هم لطمه وارد کرده است و در حال حاضر هم نابینای مطلق بوده و هم حدود ۶۰ درصد مشکل شنوایی دارم.
* زمان تحصیل و رفتن به مدرسه مشکلی نداشتی؟
تا سن ۱۲ سالگی به صورت سایه می دیدم و والدینم با دستگاه فتوکپی در ابعاد بزرگ متن کتاب را چاپ کرده و متن را به صورت درشت خط در می آوردند و یا روی تخته وایت برد، متن را بزرگ می نوشتند و بنده با حمایت های آن ها تکالیفم را انجام می دادم.
از اواسط سال دوم ابتدایی از مدرسه عادی به مدرسه استثنایی آمدم، از سال سوم هم مدیریت مدرسه پیشنهاد داد با خط بریل درس خواندن را ادامه دهم بنابراین به بریل آموزان پیوستم.
* تا چه مقطعی در مدرسه استثنایی درس خواندی؟
در شهرستان ها فقط تا مقطع ابتدایی می توان در مدرسه استثنایی درس خواند و مقاطع بعدی را باید در مدارس عادی گذراند اما در تهران یک مدرسه شبانه روزی برای نابینایان و کم بینایان وجود دارد که دوره متوسطه را هم پوشش می دهد که من به دلیل بُعد مسافت و دوری از خانواده ترجیح دادم که با کمک خانواده ام در گرگان درس بخوانم.
* شیوه درس خواندنتان در مقطع راهنمایی و متوسطه چگونه بود؟
در مقطع راهنمایی به دلیل داشتن کتاب بریل و نوار صوتی و با کمک های خانواده درس می خواندم اما در دبیرستان درس ها سخت تر شد و همکلاسی ها، خانواده و بستگان حمایت کردند تا بتوانم به درس خواندن ادامه دهم.
* مشکلات تحصیلی نابینایان در دانشگاه چیست؟
کتاب های بریل دروس دانشگاهی وجود ندارد و کتاب صوتی آن هم به ندرت یافت می شود اما با حمایت اساتید و دوستانم توانستم مقطع کارشناسی را با معدل بالا بگذرانم.
بهزیستی و ورزش و جوانان هیچ خاصی از من نکرده اندلازم است از همکلاسی هایم، حسین کلاتی، رضا مهرپرور، نیما رحیم اربابی، مهلا شاهینی و سمیه بیکی که به بنده لطف داشتند، تشکر کنم. در قرارهای درسی آن ها با صدای بلند درس می خوانند و من هم سعی می کنم آن را یاد گرفته و همچنین صدای آن ها را ضبط کنم.
* چه شد که به سمت ورزش رفتی؟
زمان کودکی، به دلیل بالا بودن تری گلیسیرین و کلسترول خون بالا و همچنین در حد هشدار بودن قند خون با توصیه پزشکان به سمت ورزش رفتم.
قبل از رفتن به باشگاه، پدرم با وسایل ابتدایی وزنه ساخته و من بدون تکنیک وزنه می زدم و این امر سبب شد که من سلامتی خود را به دست آوردم.
از آن زمان به بعد به سمت ورزش قهرمانی کشیده شده و از سال ۸۴ ورزش را به صورت حرفه ای شروع کردم و در سال ۸۵ به مسابقات کشوری اعزام شدم.
* از مسابقات بگویید.
با این که نابینا بودم حرکات را با لمس یاد گرفته و از سال ۸۵ تا ۸۹ در مسابقات عادی شرکت کردم که اولین بار در نجف آباد اصفهان بود.
در آن زمان فدراسیون وقت، جلوی فعالیت بنده را گرفت و اجازه نداد که در مسابقات عادی شرکت کنم با این که از طرف فدراسیون جهانی هیچ ممنوعیتی برای این کار وجود نداشت.
* فرق وزنه برداری نابینایان در چیست؟
بنده ابتدا ورزشکار عادی یک ضرب و دو ضرب بودم تا زمانی که به من گفته شد از سال آینده اجازه شرکت در مسابقات عادی را ندارم.
ورزش بینایی دو حرکت یک ضرب و دو ضرب دارد اما معلولان جسمی و حرکتی یک حرکت و معلولان حسی سه حرکت اسکات پا، پرس سینه و لیفت دارند که مجموع این سه حرکت رکورد است.
* در این مدت چه مقام هایی کسب کردی؟
در اولین دوره مسابقات که در اصفهان بود، پنجم کشور، در زنجان و بابلسر هم چهارم شدم البته لازم به ذکر است که این مسابقات در رقابت با افراد بینا بود.
از سال ۸۹ که در مسابقات معلولان شرکت کردم در دسته ۷۵ کیلو، دو مقام چهارمی در سال ۸۹ و ۹۰ کسب کردم. بازی ها در سال ۹۱ برگزار نشد. در سال ۹۲ سوم شدم و رکورد اسکات پا را ۲۲ و نیم کیلوگرم ارتقا دادم. این چهار دوره نوجوان بودم و در رده جوانان شرکت کردم.
در سال ۹۳ قهرمان کشور شده و رکورد اسکات را ۱۰ کیلوگرم دیگر ارتقا دادم.
در سال ۹۴ دوره جوانان برگزار نشد، در ۹۵ با وجود این که جوان بودم در رده بزرگسالان و در وزن ۷۵ کیلوگرم شرکت کردم که یک مقام سومی و دومی کسب کردم.
در سال ۹۶ و ۹۷ چهار دوره برگزار شد و چهار مدال نقره گرفتم. در مرداد سال جاری هم طلای کشوری را کسب کردم.
* چه رکوردهایی ثبت کردی؟
اسکات جوانان ۷۵ کیلوگرم با وزنه ۱۶۰ کیلوگرم.
اسکات بزرگسالان ۸۲ و نیم کیلوگرم با وزنه ۲۱۰ کیلوگرم.
پرس جوانان ۸۲ و نیم کیلوگرم با وزنه ۱۵۰ کیلوگرم.
پرس بزرگسالان ۸۲ و نیم با وزنه ۱۵۰ کیلوگرم.
مجموع جوانان دسته ۸۲ و نیم با مجموع ۶۲۵ کیلوگرم.
* چشم انداز ورزشی شما چیست؟
متاسفانه وزنه برداری نابینایان المپیک ندارد اما مکاتباتی صورت گرفته که این ورزش به المپیک راه یابد اما اکنون خود را برای مسابقات جهانی آماده می کنم.
* اوقات فراغت چه کاری انجام می دهی؟
اوقات فراغت شطرنج بازی کرده و یا به موسیقی گوش می دهم. دوست دارم در آینده در حوزه موسیقی فعالیت کنم. همچنین گاهی اوقات سریال گوش داده و اگر قسمت هایی تصویری باشد از خانواده کمک می گیرم.
در صفحات مجازی هم فعال بوده و مطالب مفید را می خوانم و با دوستانم چت می کنم.
کتابخانه میرفندرسکی هم کتاب های صوتی و بریل دارد، گاهی به آنجا رفته و از کتب آن استفاده می کنم.
* اداره کل بهزیستی و اداره کل ورزش و جوانان استان از شما حمایت کردند؟
همه هزینه ها با خودمان است و بهزیستی تاکنون هیچ حمایتی از من نکرده و تنها کمک هزینه اعزام به مسابقات را پرداخت کرده است. البته بهزیستی در پرداخت شهریه دانشگاه کمک بزرگی بوده است.
اداره کل ورزش و جوانان استان هم هیچ حمایتی از من نکرده و حتی در روز جوان که از همه تجلیل شد نامی از من برده نشد.
من در حد حرفه ای تمرین می کنم اما وسایل حرفه ای ورزشکاری مانند کمربند، کفش، کفش کشتی، دو بنده حرفه ای، مچ بند، زانوبند و غیره را ندارم و با لوازم قرضی تمرین می کنم.
هزینه رفت آمد از خانه به باشگاه و برگشت و هزینه باشگاه به عهده خودم است و هیچ حمایتی از من نمی شود. جایزه سال گذشته و امسال هم هنوز پرداخت نشده است.
* انتظارت از مسئولان؟
برای اولین بار در دنیا به عنوان یک نابینا در وزنه برداری مسابقات عادی شرکت کردم و اگر مسئولان حمایت می کردند همان اوایل اسمم در کتاب گینس ثبت می شد ولی تاکنون کسی از فدراسیون وزنه برداری خبری از من نگرفته و هیچ کاری هم انجام نداده است.
انتظار دارم که کمک کنند نام خود را در گینس ثبت کرده و از من هم حمایت مالی کنند.
ورزشکاران معلولی در استان بودند که به دلیل مشکلات اقتصادی ورزش را رها کرده اند امیدوارم مسئولان کمک کنند به ورزش معلولان بیشتر توجه شود.
* چه توصیه ای برای افرادی با شرایط خودت داری؟
زندگی در جریان است، اگر کارهای بیهوده کنی می گذرد و اگر وقت خود را صرف کارهای سودمند کنی می گذرد پس چه بهتر که تلاش کنی تا وقتت به بهترین شکل سپری شود؛ اگر شخصی تلاش کند خداوند بدون تردید به وی کمک می کند.
منبع: خبرگزاری مهر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

1 × 2 =

لطفا پاسخ عبارت امنیتی را در کادر بنویسید. *