از راهنمای جامع وبلاگ نویسی برای کسب و کارهای کوچک تا چگونگی پیشگیری از عملکرد مخرب هوش مصنوعی در هشتمین شماره ی هفته نامه ی دنیای موبایل و کامپیوتر صفحه ی آموزش

با سلام و احترام به همراهان وبسايت ويژه ی نابينايان شرکت دانش بنیان پکتوس. در هشتمین شماره ی هفته نامه ی دنیای موبایل و کامپیوتر و در صفحه ی آموزش، پنج آموزش در زمینه ی موبایل و کامپیوتر تقدیم شما گرامیان میگردد.

راهنمای جامع وبلاگ نویسی برای کسب و کارهای کوچک

در بازارهای آنلاین امروزی، وبلاگ نویسی یک تخصص جدی با گستره ی وسیعی از مهارت های مورد نیاز است و تأثیرات غیرقابل انکاری بر موفقیت برند دارد.

به نقل از زومیت، احتمالاً شنیده اید که وبلاگ نویسی، نقش مهمی در موفقیت بازاریابی شرکت ها بازی می کند. در بازاریابی محتوا، اصولاً همه چیز پیرامون ارائه ی بهترین محتوای ارزش آفرین صورت می گیرد. محتوای خوب، قابلیت دیده شدن برند شما را افزایش می دهد، شهرت کسب وکار را تقویت و ترافیک بیشتری را به وب سایت شما هدایت می کند. درنهایت نیز بازدیدکنندگان بیشتری را به مشتریان واقعی محصولات و خدمات شما تبدیل خواهد کرد.

بدون یک وبلاگ کارآمد، سئوی موفقی نخواهید داشت. به علاوه، چه چیزی را می خواهید در رسانه های اجتماعی تبلیغ کنید؟ شما نمی توانید بین مخاطبان و مشتریان بالقوه نفوذ کنید و صفحات کمتری در اختیار دارید تا از مزایای «فراخوان برای اقدام» استفاده کنید. با وجود این، بسیاری از بازاریاب ها، از وبلاگ نویسی طفره می روند و این امر، دلیل مشخصی دارد: وبلاگ نویسی کار ساده ای نیست. اگر شما در زمره ی افرادی نباشید که اصولاً از نوشتن لذت می برند، حالا باید به دنبال کلمات بگردید و آن ها را با یک ریسمان محکم، به جملاتی جذاب تبدیل کنید. شاید حتی از خودتان بپرسید: «باید از کجا شروع کنم؟»

چگونه برای کسب وکار خود یک وبلاگ راه اندازی کنید

مقالات و ویدیوهای آموزشی زیادی هستند که وعده می دهند فقط در مدت ۱۰ دقیقه، وبلاگ نویسی را به شما یاد می دهند. شاید این مطالب حاوی دستورالعمل های درستی باشند، اما دلالت های آن ها گمراه کننده است. واقعیت این است که صرفاً انتخاب و تنظیم کردن یک پلتفرم، شما را در مسیر موفقیت وبلاگ نویسی قرار نمی دهد. نام نویسی در یک پلتفرم به این معنا نیست که ما از آن استفاده می کنیم، یا روش های استفاده ی صحیح آن را می دانیم.

زمانی که می خواهید برای کسب وکار خود یک وبلاگ راه اندازی کنید، باید کار را با سه دارایی اصلی شروع کنید:

  • پلتفرم
  • ایده های محتوا
  • فرایند تولید یا نوشتن

پایه ی هر یک از این موارد را می توانید در چند روز توسعه دهید. اما باید بدانید که وبلاگ هم یکی از کالاهای کسب وکار شما است و برای رشد و ثبات بلندمدت، به زمان بیشتری نیاز دارد. در ادامه، باهم فرایند ساده ی وبلاگ نویسی را مرور می کنیم:

۱- توسعه و طراحی: در مرحله ی اول، باید یک پلتفرم وبلاگ نویسی را انتخاب کنید که با وب سایت شرکت شما سازگار شود. صرف نظر از اینکه کدام ارائه دهنده ی خدمات وبلاگ نویسی را انتخاب می کنید، باید تصمیم بگیرید که آیا می خواهید وبلاگ، در صفحه ی اصلی وب سایت شرکت نمایش داده شود یا در یک برگه ی جدید باز شود. به عنوان مثال، وردپرس تمام پست های وبلاگ را به طور پیش فرض در صفحه ی اول نمایش می دهد. اگر عملیات وب سایت شرکت شما متفاوت است، باید صفحه ی دیگری به وب سایت اضافه و وبلاگ را به صفحه ی جدید منتقل کنید. نکته ی دوم، اگر وب سایت شرکت شما مبتنی بر پلتفرم وبلاگ عمل نمی کند، باید با یک توسعه دهنده ی وب مشورت کنید، زیرا در این حالت، اضافه کردن وبلاگ به مهارت های پیشرفته تری نیاز دارد.

در مرحله ی دوم باید یک تم مناسب برای وبلاگ طراحی کنید. تم وبلاگ باید ساده باشد تا ذهن مخاطب را خسته نکند و همچنین با احساس کلی برند شما نیز هماهنگ باشد. به عنوان مثال اگر یک مکانیک هستید، تم گل و منظره، ارتباطی با محصولات شما ندارد. به یاد داشته باشید که امکان تغییر تم وبلاگ وجود دارد، اما اگر توسعه دهنده عملیات زیادی روی وب سایت شما انجام داده باشد، تغییر تم ممکن است عملکرد وبلاگ را به هم بریزد. شما می توانید در وب سایت های StudioPress، Elegant Themes، WooThemes وDIYthemes، مجموعه ای از تم ها را مرور کنید. هرچند تم وبلاگ یکی از جنبه های مهم بصری است، اما نباید فرایند آماده سازی وبلاگ را به مدت زیادی در این مرحله معلق نگه دارید.

  • لوگو: لوگوی وبلاگ می تواند نام یا آرم کسب وکار شما باشد، یا طرحی که به مخاطبان یادآوری کند چه کسی این محتوا را تولید می کند. نکته ای که در طراحی لوگو اهمیت دارد، این است که تا چه حد می خواهید وبلاگ را در رابطه با برند اصلی، برندسازی کنید.
  • صفحه ی «درباره ی ما»: احتمالاً در وب سایت شرکت، بخشی با عنوان «درباره ی» تدارک دیده اید که کسب وکار و تیم شما را توصیف می کند. در وبلاگ نیز صفحه ی «درباره ی ما»، بسط یافته ی همان توصیفات کوتاه است. هنگامی که می خواهید متن این صفحه را آماده کنید، فرض کنید بیانیه ی مأموریت وبلاگ را با هدف حمایت از اهداف شرکت می نویسید.

رشد وبلاگ و جذب مخاطبان ارزشمند، مستلزم گذشت زمان است و به استراتژی های بلندمدت نیاز دارد

CMS -۲: شما باید بداند که محتوای نوشته شده را چگونه در وبلاگ منتشر کنید. اغلب ارائه دهندگان خدمات وبلاگ، از یک CMS یا سیستم مدیریت محتوای بصری برخوردار هستند که تا حدودی (اما نه کاملاً) با میکروسافت ورد نیز هماهنگ است. زمانی که می خواهید پستی را منتشر کنید، باید به داشبورد وبلاگ بروید و گزینه ی «جدید» را انتخاب کنید. ابتدا عنوان پست را انتخاب کرده و سپس بدنه ی متنی محتوا خود را از صفحه ی ورد کپی و در وبلاگ پیست کنید. گاهی اوقات قالب بندی ورد (مثل شماره گذاری و Bulletها) در وردپرس ترجمه نمی شود. بهتر است فرمت متن را کاملاً در وبلاگ انجام دهید تا مجبور به تکرار عملیات نشوید و زمان را از دست ندهید. وبلاگ ها نیز حاوی توابع مشابهی هستند و قالب بندی مطلوب شما را فراهم می کنند.

۳- همفکری: از نقطه نظر تولید، وبلاگ نویسی کار کوچکی نیست. اما گاهی اوقات، درک دلایل و ضرورت وبلاگ نویسی برای صاحبان کسب وکارهای کوچک دشوار است. خصوصاً افرادی که ذهن خود را روی فروش متمرکز کرده اند، متوجه نمی شوند که چرا باید زمان خود را به جای محصول، روی به اشتراک گذاشتن تخصص خود متمرکز کنند. درک موضوعات وبلاگ به شما کمک می کند ایده هایی را بیابید که مخاطبان واقعاً به خواندن آن ها علاقه مند هستند. به عنوان مثال، سه راه زیر به شما کمک می کنند که ایده های بهتری برای پست های وبلاگ ارائه دهید:

o             ایمیل ها و تماس های خدمات مشتری: به مواردی فکر کنید که مشتریان فقط به کمک نیاز دارند. مشکل آن ها چیست؟ آیا می توانید بدون ارجاع مشتریان به نمایندگی فروش یا خود شرکت، آن ها را راهنمایی کنید؟ برای پی بردن به مهم ترین روندها می توانید ایمیل ها و تماس های صوتی مشتریان را دوباره مرور کنید.

o             تاریخچه ی شرکت را بررسی کنید. به زمانی فکر کنید که شرکت شما یک کسب وکار تازه تأسیس بود، یا هنوز برندسازی را آغاز نکرده بودید. در آن برهه به دنبال کسب چه دستاوردهایی بودید؟ سعی کنید تمام دردها، وعده ها و ترس هایی را که یادآور آن دوره است، بنویسید.

o             محتوای رقبا را بررسی کنید: هیچ کس از شما انتظار ندارد که اطلاعات جدید برند خود را در پست های وبلاگ به دنیا اعلام کنید. بنابراین مشکلی نیست که محتوای تولیدشده توسط کسب وکارهای رقیب را بررسی کنید و روی ایده های مشابهی متمرکز شوید.

چگونه یک پست وبلاگ بنویسید؟

۱- مخاطبان خود را درک کنید

قبل از اینکه نوشتن اولین پست وبلاگ را شروع کنید، باید درک روشنی از مخاطبان هدف به دست آورید. آن ها دوست دارند در مورد چه مطالبی مطالعه کنند؟ چه چیزهایی آن ها را به هیجان می آورد؟ در این مرحله بهتر است پرسونای مخاطب را طراحی کنید. زمانی که می خواهید عنوان پست را انتخاب کنید، مواردی که از شخصیت مخاطبان می دانید و همچنین علایق آن ها را مد نظر داشته باشید.

۲- موضوع اولین پست وبلاگ را انتخاب کنید

موضوع اولین پست وبلاگ، می تواند درباره ی یک سوژه ی کاملاً عمومی باشد. به عنوان مثال اگر خدمات لوله کشی را ارائه می کنید، چکه کردن لوله ها و شیر آب، در حرفه ی شما یک موضوع عمومی تلقی می شود. سپس همان طور که تحقیقات مرتبط را انجام می دهید، در مورد راه های تعمیر شیر آب، بسته به علل چکه کردن بحث کنید. شاید تصمیم بگیرید که اولین پست وبلاگ را به یک موضوع آموزشی اختصاص دهید یا موضوع چکه کردن لوله ها را در قالب یک داستان بیان کنید.

۳- یک عنوان تأثیرگذار بنویسید

اغلب اوقات، چندین عنوان مختلف برای یک پست وبلاگ به ذهن شما می رسد. اما یک عنوان تأثیرگذار، خاص است و شما را به جزئیات محتوا راهنمایی می کند. بهترین عنوان از تکامل عناوین اولیه حاصل می شود، بنابراین تیترهایی را که در ذهن دارید، بنویسید و سپس آن ها را اصلاح کنید. توجه کنید که عنوان تأثیرگذار، لزوماً عنوان نهایی پست نیست، اما اطلاعاتی را در اختیار شما می گذارد که روی نوشتن یک پست خاص (و نه عمومی و خسته کننده) متمرکز شوید.

۴- مقدمه ی پست

مقدمه ی پست، باید توجه مخاطب را جلب کند. اگر مخاطبان را در پاراگراف ها یا حتی جملات اولیه از دست بدهید، آن ها را متوقف می کنند بدون اینکه هیچ تعاملی با محتوای شما داشته باشند. راه های متنوعی برای جلب نظر مخاطب در مقدمه ی پست وجود دارد. به عنوان مثال یک داستان یا لطیفه تعریف کنید، یا بابیان یک واقعیت یا آمار جالب، کنجکاوی خواننده را برانگیزید.

سپس هدف پست را توضیح دهید و بگویید چگونه این مطلب، راه حل یکی از مشکلات احتمالی مخاطبان را شرح می دهد. به این ترتیب خواننده انگیزه پیدا می کند که ادامه ی مطلب را بخواند و بفهمد این مسائل، چگونه کار یا زندگی او را بهبود می دهد.

۵- سازمان دهی محتوا

گاهی اوقات پست های وبلاگ حاوی مقدار زیادی اطلاعات هستند. نویسنده باید محتوا را به نحوی سازمان دهی کند که مخاطب از حجم محتوا مرعوب نشود. شما می توانید محتوا را در فرم های متعددی سازمان دهی کنید: بخش ها، فهرست ها، راهنمایی ها یا هر مدلی که آن را مناسب تر می دانید. بهتر است از ابتدا تصمیم بگیرید که چه نکات و اطلاعات مهمی را پوشش می دهید و یک طرح کلی برای پست تنظیم کنید.

۶- نوشتن پست

گام بعدی، نوشتن محتوای اصلی است. حالا شما طرح یا الگویی را در اختیار دارید و باید جای خالی را پرکنید. از رئوس مطالب به عنوان یک راهنما استفاده کنید و مطمئن شوید که همه ی نکات مهم را به تفصیل شرح داده اید. ابتدا از چیزهایی که می دانید، شروع کنید و سپس در صورت نیاز، تحقیقات لازم را برای جمع آوری مثال ها، نمونه ها و داده های پشتیبان انجام دهید.

۷- ویرایش پست

عناصر بصری نقش مهمی در موفقیت وبلاگ بازی می کنند

فرایند ویرایش بخش مهمی از وبلاگ نویسی است و هرگز نباید آن را نادیده بگیرید. در صورت امکان از یک ویراستار باتجربه بخواهید پست شما را مطالعه و اصلاح کند. به علاوه از یک «فهرست ویرایش نهایی» نیز استفاده کنید. سپس یک تصویر مناسب برای پست خود انتخاب کنید. باتوجه به عملکرد شبکه های اجتماعی در خصوص پررنگ نشان دادن محتوایی که دارای تصویر است، عناصر بصری در موفقیت وبلاگ، نقش مهمی ایفا می کند. تحقیقات نشان می دهد که محتوای حاوی تصاویر مرتبط، ۹۴ درصد بیشتر از محتوای بدون تصویر دیده می شود.

ظواهر بصری: هیچ کس یک پست وبلاگ زشت را دوست ندارد! توجه کنید که ظواهر بصری صرفاً به عکس هایی که برای پست انتخاب می کنید، محدود نمی شود، بلکه به قالب بندی و سازمان دهی پست نیز بستگی دارد.

در یک پست به خوبی قالب بندی (فرمت) شده که از ظاهر جذابی برخوردار است، هدرها و زیر هدرها، بلوک ها یا پاراگراف های بزرگ را تقسیم بندی می کنند. همچنین هدرها به صورت سیستماتیک و یکپارچه مرتب می شوند. از طرف دیگر، تصاویر هم باید دارای مرز مشخصی باشند، به طوری که معلق در فضا به نظر نرسند. این قوانین باید در تمامی پست ها رعایت شود. حفظ این سازگاری باعث می شود که محتوا (و برند) شما حرفه ای تر به نظر برسد و مخاطبان راحت تر پست ها را مطالعه کنند.

برچسب ها و موضوعات: برچسب ها کلیدواژه های خاصی هستند که یک پست را برای عموم مخاطبان شرح می دهند. به علاوه به علاقه مندان اجازه می دهند تا محتوای بیشتری را در همان دسته بندی، در وبلاگ شما پیدا کنند. توصیه می کنیم از اضافه کردن تعداد زیادی برچسب عمومی یا فرعی، اجتناب کنید و برای این کار، استراتژی مؤثری داشته باشید. معمولاً ۱۰ تا ۲۰ برچسب، تمام موضوعات اصلی یک پست را پوشش می دهد.

۸- دکمه ی CTA

در پایان هر پست وبلاگ، باید یک دکمه ی فراخوان به عمل یا CTA طراحی کنید. CTA نشان دهنده ی عملی است که انتظار دارید خوانندگان پس از مطالعه ی پست انجام دهند: به عنوان مثال، مشترک وبلاگ شوند، یک کتاب الکترونیک دانلود کنند، یک وبینار یا رویداد ثبت نام کنند، یک مقاله ی مرتبط بخوانند و نظیر آن. ما معمولاً دکمه ی CTA را برای بازاریابی مفید می دانیم. زیرا بازدیدکنندگان محتوایی را مشاهده و سپس روی دکمه ی فراخوان به عمل کلیک می کنند و درنهایت به یک لید یا مخاطب بالقوه جذب می شوند. اما دکمه ی CTA می تواند برای فردی که محتوای شما را مطالعه می کند، منبع ارزشمندی باشد. از این دکمه ها برای ارائه ی محتوای بیشتر (مشابه با پست فعلی) به خوانندگان استفاده کنید.

۹- سئو

پس از پایان نوشتن، باید یک گام به عقب برگردید و پست خود را برای جست وجو بهینه سازی کنید. در مورد تعداد کلیدواژه ها سختگیر نباشید. تنها درصورتی که فرصت هایی برای به کارگیری کلیدواژه های هدف وجود دارد و البته این اقدام، تأثیر نامطلوبی روی تجربه ی مخاطب نمی گذارد، کلمات کلیدی را اضافه کنید. در صورت امکان URL پست را کوتاه تر و مبتنی بر کلیدواژه ها تنظیم کنید.

وبلاگ نویسی به پیشرفت استارتاپ شما کمک می کند

یکی از چالش های بزرگ هر استارتاپ، دیده شدن و باقی ماندن در بازار رقابتی است. اما نکته ی مهم تر این است که محتوای وب سایت شما به اندازه ای جذاب باشد که مخاطبان بالقوه را به بازگشت مجدد ترغیب کند. وبلاگ نویسی بهترین راهکاری است که شما را به این هدف می رساند.

پیش از مصرف منابع، بازخورد مشتریان را جمع آوری می کنید: وبلاگ نویسی به شما کمک می کند تا عملکرد خود را مورد بررسی قرار دهید و اگر بازخورد مثبتی نگرفتید، در ایده های کاری خود تجدیدنظر کنید.

رتبه ی وب سایت شما در موتورهای جست وجو ارتقا می یابد: تولید محتوای مرتبط و مفید براساس یک برنامه ی زمانی مشخص و همچنین لینک های داخلی و خارجی موجود در کامنت های این مطالب، نقش به سزایی در بهینه سازی سایت شما خواهد داشت.

ارتباط با همکاران بالقوه: وبلاگ ها به نسبت کنفرانس های صنعتی و  سایر روش های سنتی، بازدهی بیشتری در کشف شرکای جدید دارند.

نشان دادن تفکر مدیریت: افرادی که به کار در استارتاپ ها علاقه مند هستند، با مطالعه ی وبلاگ شما به ایده های بنیان گذار پی می برند و برای همکاری اقدام می کنند.

استفاده ی کامل از شبکه های اجتماعی: امروزه هر محتوایی را که تولید می کنید، باید در شبکه های اجتماعی ترویج کنید. مخاطبان امروزی انتظار دارند هر جا که هستند، بتوانند شما را پیدا کنند. وبلاگ نویسی اولین گام و بهترین فرصت برای حضور در همه ی شبکه های اجتماعی است.

بیشتر دیده شدن و جذب منابع مالی: بهترین سرمایه گذاران، همیشه در حال بررسی وبلاگ های استارتاپی هستند، زیرا مشتاق  هستند که کارآفرینان و ایده های جدید را کشف کنند. اگر سرمایه گذاران به ایده های شما جذب شوند، متقاعد کردن آن ها برای سرمایه گذاری، کار بسیار راحت تری است.

اگر می خواهید مطالب وبلاگ شما بیشتر به اشتراک گذاشته شود، ویدئو، گیف و اینفوگرافی های خلاقانه ای ارائه کنید

استراتژی های بهینه سازی وبلاگ

نویسندگی و ویراستاری مطالب را به کارشناسان محتوا بسپارید: بنیان گذاران در مراحل راه اندازی و رشد کسب وکار، بسیار پرمشغله هستند و نمی توانند شخصاً به همه ی مسائل رسیدگی کنند. شاید بهره گیری از تجربه ی کارشناسان محتوا، هزینه ی بیشتری به همراه داشته باشد. اما استخدام افراد متخصص در این زمینه می تواند محبوبیت وبلاگ و برند شما را به طور قابل ملاحظه ای بهبود ببخشد و شما را سریع تر به اهداف مهم نزدیک کند.

تصاویر و ویدیوهای خاص تولید کنید: همان طور که قبلاً اشاره کردیم، تولید محتوای تصویری به موفقیت وبلاگ و افزایش اشتراک گذاری مطالب کمک می کند. به  این منظور می توانید ویدئو، گیف و اینفوگرافی های خلاقانه ای طراحی کنید. همچنین برای بهبود سئوی مطالب، از تگ alt (توصیف تصویر) استفاده کنید.

در پی کسب دانش جدید باشید: طبیعی است که پس از مدتی، ایده های وبلاگ نویسی تکراری می شوند. یادگرفتن مطالب جدید به طور مستمر به شما کمک می کند که با نیازهای مخاطبان خود بیشتر آشنا شوید و درنتیجه بتوانید در رابطه با موضوعات متنوع تری برای آن ها محتوا تولید کنید.

مطالب قدیمی را به روزرسانی کنید: مسلماً محتوایی که امروز تولید می کنید، باکیفیت تر و بهتر از محتوای سال های پیش شما است. اما نباید فراموش کنید که محتوای قدیمی همچنان در اینترنت موجود است. ممکن است مشتریان با خواندن همان مطالب، اولین تأثیر را از برند شما بگیرند. بنابراین توصیه می کنیم با به روزرسانی محتوای قدیمی و لینک دادن آن ها به مطالب جدید، هم سئوی وبلاگ و هم بازاریابی برند و کیفیت کلی محتوای خود را بهبود دهید.

به مخاطبان پیشنهاد های هدفمند ارائه دهید: یکی از ساده ترین و مؤثرترین راه ها برای افزایش مدت زمان حضور خوانندگان در وب سایت شما این است که آن ها را با ارائه ی پیشنهاد های مختلف در وبلاگ خود نگه دارید. البته نباید در انجام این کار زیاده روی کنید.

از آزمون A/B برای سنجش استفاده کنید: زمانی که هدف شما، افزایش فهرست ایمیل و فروش محصولات است، کارایی دکمه های CTA اهمیت بیشتری پیدا می کند. در چنین مواقعی با استفاده از آزمون A/B ترافیک سایت را برای حالت های مختلف طراحی دکمه ها بسنجید.

دلایل احتمالی موفقیت وبلاگ های رقیب دربرابر وبلاگ شما

باگذشت زمان ممکن است متوجه شوید که برخی از وبلاگ های رقیب، از محبوبیت بیشتری برخوردار هستند. گرچه همه ی شرکت ها، آمار بازدیدکنندگان وب سایت خود را منتشر نمی کنند، ولی برآورد حدود ترافیک و توجهی که وبلاگ رقیب به دست می آورد، کار سختی نیست. شما با تحلیل گستره ی دامنه، تعداد دنبال کنندگان شبکه های اجتماعی و کامنت هایی که می گذارند، یا جمعیتی که در اجتماعات برند رقیب شرکت می کنند، به این آمار پی می برید. دلایل محبوبیت وبلاگ های رقیب عمدتاً به سه گروه تقسیم می شود:

۱- محتوای بهتر

موضوعات: اگر شرکت رقیب مخاطبان و کاربران را بهتر از شما بشناسد، موضوعات متنوعی را با تیترها و عناوین جذاب تری در وبلاگش کار می کند.

جزئیات: بررسی نکات مهم یک محصول یا خدمات و نقاط ضعف آن، لینک دادن به منابع تکمیلی و استناد به مراجع معتبر برای اعداد و ارقامی که ارائه می شوند، نظر مخاطبان را تا حد زیادی جلب می کند.

ادبیات نگارشی: اگر رقیب شما از سیاست بیان متفاوتی برای ارائه ی مطالب استفاده می کند، احتمالاً توانسته  است با استفاده از تشخیص سلیقه مشتری، خود را در این بخش جلو بیندازد.

تنوع و کمیت مطالب: خوانندگان ترجیح می دهند سراغ وبلاگ هایی بروند که طیف متنوعی از گزینه های صوتی و تصویری را در دسترس آن ها قرار می دهد. اگر همیشه از محتوای متنی استفاده کنید درحالی که رقیبان شما در فواصل کوتاه، انواع ویدئو و پادکست را نیز به مخاطبان ارائه می کنند، علت محبوبیت وبلاگ آن ها، همین تنوع و کمیت مطالب است.

۲- قدمت و شهرت

اگر وبلاگ رقیب، بیشتر از ده سال قدمت دارد و شما به تازگی وبلاگ خود را راه اندازی کرده اید، نباید انتظار داشته باشید که از تعداد مخاطبان یکسانی برخوردار شوید. به علاوه، بعضی از شرکت ها نیز از برندهای شخصی و خصوصی برای نوشتن و نشر مطالب استفاده می کنند. نویسندگان معتبری که خودشان به عنوان یک برند شخصی شناخته می شوند، اعتماد مصرف کنندگان را جلب کرده و روابط مجازی را گسترش می دهند. درنهایت نباید رهبری فکری وبلاگ را دست کم بگیرید. رهبران فکری هر صنعتی، به سادگی با مطرح کردن مباحث جنجالی، معرفی آخرین محصولات و خدمات و مطرح کردن موضوعات روز، توجه مردم را از آن خود می کنند.

۳- ارتقاء مطالب

ارتقاء محتوا و تبلیغات، نقش بسیار مهمی در ترافیک وب سایت بازی می کند. اگر محتوای باکیفیتی تولید کنید ولی هیچ کس از آن اطلاعی نداشته باشد، همه ی زحمات شما هدر می رود. یکی از بهترین راه های دیده شدن مطالب، به اشتراک گذاری محتوا در رسانه های اجتماعی و منتفع شدن از  حجم گسترده تر ارتباطات است. به علاوه تبادل لینک با سایت های مرتبط و معتبر، محبوبیت یک وبلاگ را به شدت افزایش می دهد. بهتر است با استفاده از ابزاری مثل Moz’s Open Site Explorer استراتژی شرکت های رقیب را در این زمینه بررسی کنید. نکته ی آخر اینکه ممکن است شرکت رقیب، برای جذب مخاطب هزینه کرده باشد. تبلیغات در شبکه های اجتماعی پرطرفدار، دائماً انبوهی از بازدیدکنندگان جدید را به وبلاگ آن ها می برد. یادآوری می کنیم که افزایش ترافیک به کمک تبلیغات پولی، یک استراتژی مؤثر کوتاه مدت است و شما برای موفقیت بلندمدت، باید رویکرد استراتژیک خود را تغییر دهید.

چرا تولید محتوای متنی همیشه اهمیت دارد؟

محتوای متنی هنوز هم به عنوان یکی از روش های مهم بازاریابی محتوا در نظر گرفته می شود و برخلاف پیش بینی ها، محبوبیت آن کاهش پیدا نکرده است.

به نقل از زومیت، بازاریابی محتوا حدود ۱۰ سال پیش به عنوان یکی از روش های بازاریابی معرفی شد و آن زمان، تعداد کمی از بازاریابان، مفهوم و ظرفیت این روش جدید بازاریابی را درک کردند. اینکه یک کسب وکار بتواند در اولین برخورد آنلاین خود با مشتری، تأثیر خوبی روی او بگذارد، بهترین سرمایه گذاری آن ها در بخش بازاریابی محسوب می شود.

با این حال عده ای پیش بینی کرده بودند که بازاریابی محتوا و محتوای متنی با مرور زمان محبوبیت خود را از دست خواهد داد و روش های جدیدتر بازاریابی مانند اینفلوئنسر مارکتینگ و محتوای ویدئویی جای آن را خواهند گرفت؛ که البته اشتباه فکر می کردند. نتایج نظرسنجی از بیش از هزاران بازاریاب نشان می دهد هرقدر کسب وکارها مهارت بیشتری در تولید محتوای متنی پیدا می کنند، بازاریابی به این روش نیز تأثیر بیشتری در بهبود کسب وکار می گذارد. در ادامه، به بررسی بیشتری دلایلی می پردازیم که نشان می دهند چرا محتوای متنی هنوز هم تأثیرگذار است و باید جدی گرفته شود.

۱- حدود ۴۱ درصد بودجه ی بازاریابی برای تولید محتوا است

طبق نتیجه ی نظرسنجی ها، سال گذشته کسب وکارها تنها ۲۳ درصد از بودجه ی بازاریابی خود را به بازاریابی محتوا اختصاص داده بودند؛ درصورتی که در سال جدید، این رقم به ۴۱ درصد افزایش پیدا کرده است. این یعنی تنها طی یک سال، بودجه ی اختصاص داده شده به بازاریابی محتوا حدود ۷۸ درصد افزایش پیدا کرده است. همچنین نتیجه ی نظرسنجی از بازاریابان موفق صنعتی (b2b) نیز نشان می دهد که این افراد ۴۰ درصد از بودجه ی بازاریابی را به تولید محتوا اختصاص داده اند.

نکته ی جالب این است که حدود دو سوم از شرکت کنندگان نظرسنجی پیش بینی کرده اند سال آینده بودجه ی مربوط به تولید محتوا را افزایش خواهند داد. حال شاید این سؤال پیش بیاید که منظور از تولید محتوا، چه مدل محتوایی است؟

محتوای متنی باوجود مخالفت هایی که با آن می شود، هنوز پادشاه است و بین انواع مدل های بازاریابی مانند بازاریابی ایمیلی، پست های شبکه های اجتماعی و محتوای ویدئویی، جایگاه اول را دارد. ۹۸ درصد از بازاریابان در نظرسنجی اعلام کردند که محتوای متنی اولین اولویت آن ها است. ۷۲ درصد تولید محتوای ویدئویی را ترجیح می دهند و تنها ۲۶ درصد اولویت اول را روی تولید محتوای تعاملی در شبکه های اجتماعی گذاشته اند.

محتوای متنی و بلاگ ها، انتخاب اول ۷۷ درصد بازاریابان در سال جاری هستند و بعد از آن، سئو و بازاریابی ایمیلی با ۴۵ و ۴۲ درصد در جایگاه دوم و سوم قرار دارند، درحالی که تنها ۴۰ درصد آن ها محتوای ویدئویی را به عنوان اولویت اول بازاریابی در سال جاری انتخاب کردند.

۲- بازاریابی محتوا به طور فزاینده با اهداف تجاری در ارتباط است

نتیجه ی تحقیقات اسمارت اینسایتز نشان می دهد بازاریابی محتوا به عنوان تأثیرگذارترین فعالیت در شرایط فعلی و آینده ی کسب وکار از سوی بازاریابان انتخاب شده است. اما بازاریابی محتوا با چه هدفی در کسب وکارهای مختلف استفاده می شود؟

  • ۷۶ درصد از شرکت کنندگان، آگاهی از برند را به عنوان هدف نهایی از تولید محتوا اعلام کردند
  • ۶۱ درصد از شرکت کنندگان، تولید لید یا سرنخ را به عنوان هدف نهایی از تولید محتوا اعلام کردند
  • ۳۹ درصد از شرکت کنندگان، بهبود نتیجه ی جست وجو در موتورهای جست وجو را به عنوان هدف نهایی از تولید محتوا اعلام کردند

نتایج به دست آمده از نظرسنجی شگفت انگیز است و همچنین نشان می دهد نگرش مدیران نسبت به بازاریابی محتوا تغییر کرده است. پنج سال پیش، بازاریابی محتوا تنها با هدف بهبود پیدا کردن رتبه ی سایت در نتیجه ی موتور جست وجو انجام می شد اما امروزه حتی  نحوه ی اندازه گیری نرخ بازگشت سرمایه   (ROI) بازاریابی محتوا تغییر کرده است:

  • ۸۹ درصد از شرکت کنندگان به دنبال افزایش ترافیک وب سایت بوده اند
  • ۶۵ درصد به دنبال بهبود رتبه ی سئو بوده اند
  • ۶۲ درصد به دنبال افزایش تعداد مشترکان سایت بوده اند

تنها ۵۱ درصد از شرکت کنندگان اعلام کردند که به دنبال افزایش فروش به عنوان نرخ بازگشت سرمایه ی محتوا بوده اند. این یعنی بازاریابان متوجه شده اند که بازاریابی محتوا در طولانی مدت جواب می دهد.

۳- استفاده از جستجوی صوتی در حال افزایش است

استفاده از جستجوی صوتی یا فرمان صوتی در حال افزایش است و اغلب مردم از الکسا یا سیری می خواهند آهنگ مورد نظر آن ها را پخش کند یا پیش بینی وضعیت آب وهوا را به آن ها نشان دهد. روزبه روز به تعداد طرفداران این روش جست وجو افزوده می شود و بازاریابان باید توجه بیشتری به آن داشته باشند.

درحال حاضر، بیش از یک میلیارد جستجوی صوتی در هر ماه ازطریق دستیارهای صوتی انجام می شود و همچنین طبق گزارش مایکروسافت، دو سوم کاربران گوشی های هوشمند، به طور مرتب و روزانه از آن ها استفاده می کنند. بازاریابان، این روش جستجوی جدید را تا چه اندازه جدی گرفته اند؟

سال گذشته، تنها ۱۱ درصد از بازاریابان، جستجوی صوتی را در استراتژی بازاریابی محتوا لحاظ کردند و مابقی بازاریابان هیچ اطلاعی ندارند که چگونه باید این کار را انجام دهند:

  • ۶۲ درصد از بازاریابان معتقدند هنوز نمی توان در مورد مزایای سرمایه گذاری روی جستجوی صوتی نظر قطعی داد
  • ۴۲ درصد از آن ها نیز گفتند که در سال جدید، جستجوی صوتی را به روش های بازاریابی خود اضافه خواهند کرد

پیش بینی می شود سال آینده، میزان ۵۰ درصد از جستجوها به صورت صوتی انجام شوند؛ این یعنی بهینه سازی محتوا و افزودن کلمه های کلیدی صوتی به متن، اهمیت زیادی پیدا خواهد کرد.

محتوای متنی هنوز هم پادشاه است

یکی دیگر از دلایل محبوبیت محتوای متنی، به روان شناسی انسان ها مربوط می شود. محتوای متنی نه تنها ساده ترین روش تولید محتوا از نظر زمان و هزینه برای کسب وکارها است، بلکه همه ی ما در مدرسه یاد گرفته ایم که اطلاعات را با خواندن کسب کنیم و اینترنت نقش پر رنگی در این زمینه داشته است.

تحقیقات همچنین نشان داده است که نسل جدید نسبت به نسل پیش از خود، علاقه ی بیشتری به خواندن کتاب دارد و خواندن اخبار جدید را به تماشای آن ترجیح می دهد. بنابراین می توان گفت محتوای متنی هنوز هم طرفداران زیادی دارد و بازاریابان نباید این حقیقت را نادیده بگیرند.

بهترین راهکارها برای بازاریابی اینترنت و کسب درآمد از دنیای اینترنت

امروزه با تغییر سلایق مردم و رویکرد آن ها در فعالیت در دنیای اینترنت، ظرفیت فراوانی برای فعالان اینترنتی ایجاد شده تا از این تغییر سلایق مردم به منظور کسب درآمد استفاده کنند.

به نقل از زومیت، مجموعه هایی بوده اند که با رهبری حوزه های مختلف کسب وکارهای اینترنتی، همچون دیجی کالا، توانسته اند به قدرتمند ترین فروشگاه های آنلاین تبدیل شوند. امروزه، بسیاری از برندهای برتر درکنار طراحی سایت، از ابزارهای دیگر دیجیتال مارکتینگ ازجمله سئو سایت، گوگل ادورز، تبلیغات رپورتاژ آگهی، تبلیغات بنری، ایمیل مارکتینگ و سایر ابزارها استفاده می کنند تا در صدر نتایج جست وجو قرار گیرند.

در مسیر بازاریابی اینترنتی و راه اندازی کسب و کارهای اینترنتی چه گام هایی باید برداریم؟

اولین راه برای آغاز بازاریابی اینترنتی طراحی سایت است. شما با طراحی سایت در اولین قدم، ویترین کاری تان را می سازید. داشتن مکان مجازی برای بازاریابی آنلاین مهم ترین قسمت کار است. روش های دیگری هم برای داشتن ویترین وجود دارد؛ مثلا اینستاگرام و صفحات شبکه های اجتماعی. با این حال، این نکته را در نظر بگیرید که بازاریابی اینترنت به سایت نیاز دارد. اگر شما چندین صفحه اینستاگرام پربازدید داشته باشید؛ اما مکان مجازی برای تراکنش مالی نداشته باشید، نمی توانید اعتماد بین مشتریانتان ایجاد کنید. این نکته بسیار مهم است که کاتالوگ آنلاین همچون سایت برای معرفی خدمات و محصولات شما می تواند اعتماد ویژه ای بین کاربران ایجاد کند.

چه نکاتی را باید در طراحی سایت رعایت کنیم؟

۱. طراحی سایت باید با استانداردهای به روز انجام پذیرد؛ مانند استفاده از html5  و css3.

۲. طراحی سایت ریسپانسیو: نمایش مناسب و بدون مشکل سایت در گوشی های هوشمند یکی از نیازهای اصلی سایت است؛ چراکه هم اکنون ۸۰ درصد از بازدیدکنندگان سایت ها ازطریق گوشی هوشمند خود وارد سایت می شوند.

۳. رعایت استانداردهای سئو: سئو یکی از موضوعات بسیار مهم در موضوع طراحی سایت به شمار می رود؛ از این رو، حتما باید استانداردهای سئو در سایت شما رعایت شود تا در ادامه ی روند بازاریابی دیجیتال، بتوانید در کلمات کلیدی در صفحات اول گوگل باشید. البته سئو سایت در کلمات کلیدی پس از پروژه طراحی سایت یکی از نیازهای اصلی وب سایت شما خواهد بود. فعالیت در شبکه های اجتماعی و خرید رپورتاژ آگهی و تبلیغات گوگل ادورز هم از دیگر نکاتی است که باید در روند فعالیت های اینترنتی شما لحاظ شود. در ادامه، این موضوعات را توضیح خواهیم داد.

۴. گرافیک اختصاصی براساس رنگ سازمانی شما: این نکته را در نظر داشته باشید که گرافیک اختصاصی و جذاب به ماندگاری شما در ذهن کاربر کمک می کند. پس در انتخاب طرح گرافیکی براساس حوزه کاری تان توجه کنید.

دومین گام؛ تولید محتوای مفید و کاربردی در حوزه ی کاری تان

پس از اینکه سایتتان طراحی و راه اندازی شد، قدم دوم تولید محتوای سئو بیس و بکر برای افزایش اطلاعات عمومی کاربرانتان است. باید این نکته را در نظر داشته باشید که محتوای سایت شما در ایجاد اعتمادسازی بین کاربران تأثیر شگرفی خواهد داشت. اگر سایت های موفق در بین فروشگاه های آنلاین را زیرنظر بگیرید، متوجه خواهید شد بسیاری از آن ها با ارائه ی محتوای بکر و کاربردی توانسته اند در ذهن کاربران ماندگار شوند و هر آنچه آن سایت ها به مشتری یا کاربران ارائه می کنند، با استقبال کاربران مواجه می شود. پس در گام دوم، داشتن محتوای بکر و مفید برای مشتریان و کاربرانتان از اهمیت فراوانی برخوردار خواهد بود.

سومین گام؛ تبلیغات و معرفی برندتان در دنیای اینترنت ازطریق دیجیتال مارکتینگ

این نکته را در نظر بگیرید که وقتی در دنیای اینترنت، کسب و کارتان را راه اندازی کردید، تبلیغات و معرفی برندتان هم باید در دنیای اینترنت انجام پذیرد. گام نخست سئو وب سایت چیست؟ در تبلیغات و معرفی برند در دنیای اینترنت، سئو سایت است. شما با سئو سایت می توانید از ابزاری بسیار کاربردی همچون گوگل به عنوان ابزاری بسیار قدرتمند برای معرفی برندتان استفاده کنید. برای این کار ابتدا باید کلمات کلیدی را پیدا کنید که مشتریان حوزه ی کاری تان جست وجو می کنند و به کمک یکی از شرکت های سئوکار، سایتتان را به صفحه ی اول گوگل در کلمات کلیدی برسانید.

در این مسیر کدام ابزارهای دیجیتال مارکتینگ می تواند به شما کمک کند؟

۱. فعالیت در شبکه های اجتماعی همچون لینکدین، توییتر، پینترست، اینستاگرام و…: شما باید محتوای سایتتان را در شبکه های اجتماعی منتشر کنید و خودتان را ازطریق این ابزارهای رایگان به کاربران آنلاین معرفی کنید.

۲. گوگل ادورز: یکی از بهترین ابزارها برای افزایش کاربران ورودی به سایتتان استفاده از تبلیغات گوگل است. شما با پرداخت هزینه به گوگل می توانید در صدر نتایج گوگل به نمایش درآیید و براساس تبلیغ در نتایج گوگل، به افزایش فروشتان کمک کنید.

۳. رپورتاژ آگهی: یکی از بهترین ابزارها برای معرفی محصولات و خدماتتان به کاربران آنلاین، انتشار رپورتاژ آگهی در سایت های پربازدید است. شما با معرفی سایتتان در سایت های خبری و خبرگزاری ها و سایت های پربازدید، می توانید از سمت شخص سومی خودتان را به کاربران آنلاین معرفی کنید.

۴. تبلیغات بنری در سایت های پربازدید ایرانی: یکی دیگر از روش های تبلیغات در دنیای اینترنت، اجاره ی فضای تبلیغات بنری سایت های پربازدید است.

هر آنچه باید در مورد اینفلوئنسر مارکتینگ بدانید

اینفلوئنسرهای شبکه های اجتماعی، می توانند تصمیمات مصرفی مردم را تا حد زیادی تحت تأثیر قرار دهند. اما مشارکت با این افراد، چالش های خاصی نیز به همراه دارد.

به نقل از زومیت، در دنیای دیجیتال امروزی که کارایی تبلیغات سنتی برندها دائماً در حال کاهش است، بازاریابی تأثیرگذاران یا اینفلوئنسر مارکتینگ (Influencer Marketing) به عنوان یکی از پررونق ترین روش های رو به رشد بازاریابی شناخته می شود. مشخصاً مردم مثل گذشته، توجه زیادی به آگهی های تبلیغاتی ندارند. به علاوه، ازآنجاکه مدت زیادی از وقت آزاد خود را در اپلیکیشن های شبکه های اجتماعی گوشی همراه می گذرانند، اهداف خوبی برای این روش بازاریابی محسوب می شوند. اما اینفلوئنسر مارکتینگ دقیقاً چیست، چه مزایایی برای کسب وکارهای نوپا دارد و چگونه می توان کمپین بازاریابی مؤثری در این زمینه راه اندازی کرد؟

بازاریابی با اینفلوئنسرها

اصطلاح اینفلوئنسر مارکتینگ، به راحتی مفهوم خود را منتقل می کند: هنگامی که کسب وکارها استراتژی بازاریابی آنلاین خود را با کمک افراد تأثیرگذار اجرا می کنند. بنابراین یکی از مهم ترین و اولین قدم های این راهکار، پیدا کردن افرادی است که می توانند نقش اینفلوئنسر را در صنعت یا بازار محصولات و خدمات شما ایفا کنند؛ افرادی که می توانند در توسعه و ارتقاء برند شما، تأثیر مثبتی داشته باشند.

باتوجه به این مقدمه، اینفلوئنسر فردی است که می تواند تصمیم های خرید سایر مردم را تحت تأثیر قرار دهد. یک اینفلوئنسر به واسطه ی اعتبار، دانش، یا موقعیت یا روابط ویژه ای که با مخاطبان خود دارد، نظر و ایده ی عده ی زیادی از کاربران را با خود همراه می کند. البته، سایز یا اندازه ی نفوذ اینفلوئنسر، به محدوده ی «نیچ مارکت» او بستگی دارد. به عنوان مثال، فالوئرهایی که در صنعت مد حضور دارند، از هواداران فلسفه و اساطیر یونانی بیشتر هستند!

تقابل سلبریتی ها و اینفلوئنسرها

در ابتدا، اینفلوئنسر مارکتینگ به عنوان زیرشاخه ای از بازاریابی سلبریتی ها رشد کرد. از دهه ها قبل، سلبریتی ها با دریافت هزینه های سنگین، محصولات شرکت های مشهور را تبلیغ می کردند. هنوز هم بازاریابی آنلاین سلبریتی ها، مثالی از اینفلوئنسر مارکتینگ است. اما اینفلوئنسر مارکتینگ مدرن، بسیار فراتر از یک ستاره ی ورزشی یا سینمایی است که هواداران خود را به خرید یک محصول خاص تشویق می کند.

درحالی که باگذشت زمان، اینترنت هم بالغ تر می شود، برخی از افراد موفق شده اند اعتبار زیادی به عنوان ابرستاره های آنلاین کسب کنند. این افراد همان اینفلوئنسرهایی هستند که در مباحث بازاریابی مورد توجه قرار می گیرند.

اینفلوئنسرها اعتبار خود را به عنوان متخصصان حوزه های خاص / انحصاری به دست آورده اند. برای مثال ممکن است وبلاگ موفقی را در مورد یک موضوع خاص راه اندازی کرده باشند، یا ویدیوهای خوبی را ساخته و در کانال های مرتبط یوتیوب، آپلود کرده باشند. درهرحال اغلب این افراد، حساب های فعال و محبوبی در رسانه های اجتماعی دارند و نظرات، ایده ها، راهنمایی ها و مشاوره های خود را در زمینه ی یک موضوع تخصصی ارائه می کنند. ضمن اینکه تأثیرگذاران، مدت زمان زیادی را برای ساخت برند و رشد مخاطبان خود صرف می کنند.

اگر اینفلوئنسرها بفهمند که محصولات شما، چگونه فالوئرهای آن ها را منتفع می کند، شاید از همکاری با شما خوشحال شوند. در این صورت، از نام، تخصص و اعتبار خود استفاده می کنند تا محصولات شما را بین هواداران تبلیغ کنند.

توجه کنید که اینفلوئنسر مارکتینگ هم مانند سایر روش های بازاریابی، فقط زمانی نتیجه بخش است که شما محصول باکیفیتی تولید کنید. در غیر این صورت، درنظرگرفتن بالاترین نرخ دستمزد برای تأثیرگذاران نیز کمکی به فروش محصولات بدساخت و ناکارآمد شما نمی کند.

اینفلوئنسرمارکتینگ  و بازاریابی محتوا

جای تعجب نیست که برخی از مردم، تفاوت اینفلوئنسرمارکتینگ و بازاریابی محتوا را تشخیص نمی دهند. زیرا این دو حوزه، شباهت و ارتباط داخلی (همبستگی) زیادی با یکدیگر دارند.

به طور خلاصه، بازاریابی محتوا زمانی اجرا می شود که شرکت ها، محتوای متناسب و ارزشمندی را تولید و در کانال های مختلفی توزیع کنند. محتوا، برای جذب و تحریک تعامل مخاطبان تولید می شود. هدف نهایی بازاریابی محتوا، هدایت مخاطبان به انجام یک اقدام سودآور، مثل خرید یک محصول خاص است. بازاریابی محتوا همه ی مراحل فرایند ایجاد، توزیع و استفاده از محتوا را پوشش می دهد تا اهداف بازاریابی شما را محقق کند.

چنان که اشاره کردیم، بازاریابی ازطریق اینفلوئنسرها، به معنای همکاری با اشخاص تأثیرگذاری است که در بخش بازار هدف یک شرکت حضور دارند و قادر به توزیع محتوای تولیدی هستند. هدف اصلی این روش بازاریابی هم تشویق مخاطبان به انجام یک اقدام خاص است، با این تفاوت که اینفلوئنسر مارکتینگ فقط روی توزیع محتوا متمرکز می شود و نه تولید آن.

بازاریابی محتوا از روش ها و راهکارهای گوناگونی برای به اشتراک گذاری محتوا و افزایش نرخ دیده شدن آن استفاده می کند. یکی از مؤثرترین روش ها، بهره گیری از اینفلوئنسر مارکتینگ به عنوان بخشی از فرایند توزیع محتوا است.

مصرف کنندگان معمولاً سلسله مراحل زیر را طی می کنند:

۱- یک مصرف کننده، در پست ها یا استاتوس های رسانه های اجتماعی، توصیه ای برای مصرف یک کالا یا خدمات خاص مشاهده می کند. بیشتر اوقات، توصیه ها توسط اینفلوئنسرهایی ارائه می شوند که مورد تحسین مصرف کنندگان واقع  شده اند. درهرحال، توصیه ی یادشده، توجه مصرف کننده را برمی انگیزد.

۲- مصرف کننده تصمیم می گیرد اطلاعات بیشتری در مورد کالا / خدمات فوق به دست آورد. بنابراین به وبلاگ، کانال یوتیوب، شبکه اجتماعی یا پادکست اینفلوئنسر محبوب خود مراجعه می کند. او با محتوا، ارتباط برقرار می کند.

۳- مصرف کننده به دنبال جزئیات بیشتری در زمینه ی ویژگی ها، قیمت، دردسترس بودن و روش های ارسال محصول است. او به احتمال زیاد این توضیحات را در وب سایت خرده فروشی یا برند تولیدکننده ی محصول به دست می آورد.

اگر مصرف کننده محصولی را که می بیند، دوست داشته باشد، برای خرید اقدام می کند؛ چه به صورت فیزیکی و چه به صورت آنلاین.

فرایندی که مرور کردیم، ترکیبی از بازاریابی محتوا و اینفلوئنسر مارکتینگ است که مصرف کننده را تحت تأثیر قرار می دهد.

بزرگ ترین مزایا و معایب اینفلوئنسر مارکتینگ

گرچه بازاریابی ازطریق اینفلوئنسرها، یکی از روندهای مهم حوزه ی بازاریابی است، اما کارشناسان تأکید می کنند که این روش برای همه ی کسب وکارها مناسب نیست. مرور اجمالی مهم ترین مزایا و معایب همکاری با تأثیرگذاران رسانه های اجتماعی، به ما کمک می کند علت این هشدارها را بهتر درک کنیم.

مزایا:

تأثیر اینفلوئنسر مارکتینگ بر تصمیم نهایی مصرف کنندگان

اولین و مهم ترین مزیت بازاریابی اینفلوئنسرها، نرخ بازدهی آن است. مطالعات متعددی که در این زمینه صورت گرفته است، ثابت می کند که ایفلوئنسر مارکتینگ واقعاً تأثیر قابل توجهی بر تصمیم های خرید مصرف کنندگان دارد. به عنوان مثال، یکی از تحقیقاتی که بازاریابی در شبکه ی اجتماعی توییتر را مورد بررسی قرار داده است، نشان می دهد که اگر توییت های یک برند، از زبان اینفلوئنسرها بیان شود، «قصد خرید» کاربران را به میزان ۵.۲ برابر افزایش می دهد. به علاوه، ۴۹ درصد از مردم در زمان تصمیم گیری برای خرید، به توصیه هایی تکیه می کنند که اینفلوئنسرها به اشتراک گذاشته اند.

اینفلوئنسر مارکتینگ به تدریج اعتماد مخاطبان را جلب می کند

تأثیرگذاران افرادی هستند که وفاداری هواداران خود را به دست آورده اند. این هواداران یا فالوئرها، عمیقاً به توصیه های شخصیت های محبوب خود بها می دهند و به گفته های آن ها اطمینان دارند. بنابراین هنگامی که اینفلوئنسر، محصول یک برند خاص را تحسین می کند، هواداران بلافاصله متوجه می شوند. محصول یا برندی که به تازگی وارد بازار شده است، به کمک تحسین و تائید تأثیرگذاران، به اعتبار فوق العاده ای دست پیدا می کند؛ زیرا اینفلوئنسرهای خوب، صرفاً به خاطر پول محصولی را تبلیغ نمی کنند و هواداران نیز از این موضوع آگاه اند. ایده ی اصلی این است که وقتی تأثیرگذاران محصول یا خدماتی را پیشنهاد می دهند، به احتمال بالا خودشان از آن استفاده کرده و رضایت داشته اند.

دسترسی به طیف عظیم مخاطبان

بیشتر اینفلوئنسرها، صدها هزار فالوئر دارند. همان طور که گفتیم، مردم اینفلوئنسرها را به دلیل اشتیاق، دیدگاه ها، ایده ها و اصولی که به اشتراک می گذارند، دنبال می کنند. مردم منتظر پست های جدید تأثیرگذاران محبوب خود می مانند. زمانی که پست جدیدی منتشر شود، هواداران سریعاً به تعامل با آن مشغول می شوند (لایک، نظر دادن، بازنشر).

واضح است که یک برند با همکاری اینفلوئنسرهای مرتبط، به نرخ بالایی از مخاطبان دسترسی پیدا می کند. چنانچه اینفلوئنسرها محتوای شما را به اشتراک بگذارند، مخاطبان بسیار زیادی این محتوا را مشاهده می کنند. تصور کنید که هر یک از این مخاطبان، بار دیگر محتوای شما را بازنشر کند. در این صورت پیام شما به گروه بسیار بزرگ تری از مردم می رسد. اگر اینفلوئنسر مارکتینگ را از این فرایند حذف کنیم، شما هرگز قادر نیستید با چنین قشر عظیمی از مخاطبان رابطه برقرار کنید.

هدف قرار دادن مخاطبان مناسب

هنگامی که با اینفلوئنسرهای مرتبط بازار خود کار می کنید، می توانید اطمینان داشته باشید که پیام های برند، به مخاطبان مناسب تری ارسال می شود. به همین دلیل برندهای پوشاک سعی می کنند با اینفلوئنسرهای مد و فشن همکاری کنند؛ یا برندهای آرایشی و بهداشتی، با متخصصان پوست و مو کار می کنند. شما از این طریق به مخاطبانی دسترسی خواهید داشت که به احتمال بیشتری به محصولات شما علاقه مند هستند.

عدم نیاز به بودجه ی بالا

بسیاری از میکرواینفلوئنسرها حاضرند به جای دستمزد، محصولات و خدمات یک برند را دریافت کنند. حتی اگر آن ها پولی درخواست کنند، هرگز قابل مقایسه با دستمزد سلبریتی های مشهور نیست.

معایب

ضررهای انتخاب اینفلوئنسر نامناسب

با انتخاب اینفلوئنسر نامناسب، زمان، تلاش و منابع خود را هدر می دهید و کمترین میزان بازگشت سرمایه را به دست می آورید. به علاوه، اگر همکاری شما با یک اینفلوئنسر به خوبی پیش نرود، ممکن است شاهد واکنش شدیدی از طرف هواداران او باشید. این موضوع به اعتبار شما در بازار نیز آسیب می زند. اطمینان حاصل کنید که اینفلوئنسر مرتبطی را در حوزه ی تخصصی خود پیداکرده اید که از هواداران وفاداری برخوردار است و همیشه محتوای معتبری منتشر می کند.

هر اشتباه، اعتبار برند شما را زیر سؤال می برد

یکی از بزرگ ترین اشتباهات برندها در زمینه ی اینفلوئنسر مارکتینگ، منتشرنکردن شفاف جزئیات این مشارکت است. در بازارهای امروزی، این امر به عنوان گمراه کردن و فریب مشتریان تلقی می شود و ریسک شکایت های قانونی آتی را نیز افزایش می دهد.

چالش پیدا کردن اینفلوئنسر

پیداکردن ایفلوئنسری که از هر لحاظ برای تبلیغ محصولات شما مناسب باشد، کار ساده ای نیست. شما باید مسئولیت تحقیق و بررسی گزینه های پیش رو را به عهده ی یک تیم بگذارید و پس از اطمینان حاصل کردن از شایستگی اینفلوئنسر، مدت ها با او مذاکره کنید. انتخاب و توافق نهایی با یک اینفلوئنسر، مستلزم زمان و تلاش زیادی است.

چالش اندازه گیری پیشرفت

پس از راه اندازی کمپین اینفلوئنسر مارکتینگ، باید میزان پیشرفت آن را ردیابی کنید. در غیر این صورت، متوجه نمی شوید که شخص مناسبی را انتخاب کرده اید و بازدهی مقبولی به دست می آورید یا خیر.

هزینه های ارتباط ضعیف برند با اینفلوئنسر

درنهایت، یکی دیگر از اشتباه های بزرگ برندها این است که تنها یک بار با اینفلوئنسر مورد نظر خود مذاکره می کنند. اما شما باید روی ایجاد روابط قوی و مؤثر با تأثیرگذاران متمرکز شوید. در این صورت کمپین های سودمندتری برگزار می کنید و اینفلوئنسرها نیز حداکثر تلاش خود را برای همکاری با شما به کار می گیرند.

اینفلوئنسر مارکتینگ چگونه به کسب وکار شما کمک می کند؟

میزان کمکی که می توانید از یک اینفلوئنسر انتظار داشته باشید، به نوع روابط حرفه ای بین شما بستگی دارد. اگر طبق یک رویکرد ارگانیک با شخص اینفلوئنسر رابطه برقرار کنید، طبیعتاً کمک کمتری دریافت می کنید تا اینکه برای برگزاری یک کمپین متمایز به او پول پرداخت کنید. البته هزینه ی این دو حالت نیز باهم متفاوت است. برخی از روش های معمول یا رویکردی که آن را ارگانیک می نامیم، عبارت اند از:

  • اینفلوئنسر یکی از پست های وبلاگ خود را به معرفی محصول شما اختصاص می دهد.
  • اینفلوئنسر اطلاعات تبلیغات برند شما را در حساب های شبکه های اجتماعی خود به اشتراک می گذارد.
  • اینفلوئنسر به شما اجازه می دهد به وب سایت او دسترسی داشته باشید و یک پست مهمان منتشر کنید.

مطمئناً نباید انتظار داشته باشید که اینفلوئنسرها صراحتاً از محصول شما تعریف و تمجید کنند. آن ها به دلیل روابط معتبری که با مخاطبان خود دارند، به اینفلوئنسر تبدیل  شده اند.

فرایند اجرای اینفلوئنسر مارکتینگ

صرفاً به این دلیل که بازاریابی ازطریق افراد تأثیرگذار یکی از روندهای روز بازاریابی است، این معنا را نمی دهد که شما هم باید از این روش استفاده کنید. برای برگزاری یک کمپین بازاریابی، باید هدف مشخصی داشته باشید.

مرحله ی اول: تعیین اهداف

هدف هر کمپین بازاریابی محتوا، این است که نشان دهد چگونه ارزشی به مخاطبان خود ارائه می کند. در اینفلوئنسرمارکتینگ، باید ارزش آفرینی برند را به مخاطبان شخص اینفلوئنسر ثابت کنید.

یکی از نقاط ضعف بسیاری از تیم های بازاریابی، تماس با افراد تأثیرگذار بدون هیچ هدف مشخصی است. شما باید بدانید که «چرا» می خواهید یک کمپین اینفلوئنسر مارکتینگ برگزار کنید. تنها در این صورت می توانید موفقیت کمپین خود را اندازه گیری کنید. به علاوه، در انتخاب اینفلوئنسر مناسب نیز بهتر عمل می کنید. ممکن است اهداف شما برای برگزاری کمپین، به سادگی موارد زیر باشد:

  • افزایش نرخ بازدیدکنندگان از وب سایت شرکت به میزان X درصد
  • افزایش فالوئرهای برند در شبکه های اجتماعی
  • افزایش میزان دیده شدن یا آگاهی از برند
  • افزایش نرخ فروش به میزان Y درصد

همان طور که گفتیم، اهداف شما، نوع اینفلوئنسری را که انتخاب می کنید، مشخص می کنند. به عنوان مثال، اگر به دنبال تعامل سریع با مخاطبین تان هستید، باید از اینفلوئنسرهای توییتر کمک بگیرید. اگر تأکید بیشتری بر ظاهر و تصویر محصول دارید، روی کانال های بصری تر مانند اینستاگرام و پینترست متمرکز می شوید. اما اگر می خواهید آگاهی عمیق تری درمورد محصول خود ایجاد کنید، مخصوصاً اگر یک کسب وکار B2B را اداره می کنید، شاید یک مقاله ی فنی را در وبلاگ تخصصی صنعت منتشر کنید و از اینفلوئنسرها بخواهید که آن را به اشتراک بگذارند.

ضروری است که هریک از اهداف شما به یک شاخص کلیدی عملکرد یا KPI متصل شود. در این صورت، ارزیابی کارایی کمپین بازاریابی شما امکان پذیر می شود. همچنین اهداف شما باید SMART باشند؛ یعنی خاص (Specific)، قابل اندازه گیری (Measurable)، قابل دستیابی (Achievable)، واقع بینانه (Realistic) و زمان محور (Time-based).

مرحله ی دوم: تعریف مخاطبان هدف

اگر هنوز نمی دانید که چه افرادی را می خواهید تحت تأثیر قرار دهید، هنوز برای برگزاری کمپین آماده نیستید. ولی اگر ایده ی واضحی از مشتریان ایده آل در ذهن دارید، پرسونای آن ها را در هنگام جستجوی اینفلوئنسرها مد نظر داشته باشید. همچنین درصورتی که قبلاً کمپین بازاریابی خاصی را در شبکه های اجتماعی برگزار کرده اید، به شیوه ی هدف گذاری خود در آن کمپین ها توجه کنید.

اگر می خواهید اینفلوئنسر مارکتینگ موفقی داشته باشید، باید با افراد تأثیرگذاری کار کنید که مخاطبان هدف شما را تحت تأثیر قرار می دهند. هرچه نیچ مارکت خود را به صورت دقیق تری تعریف کرده باشید، جستجوی بهتری برای اینفلوئنسرهای مناسب خواهید داشت.

مرحله ی سوم: بهترین اینفلوئنسر را برای برند خود تعریف کنید

بیشترین نرخ شکست برندها در اجرای اینفلوئنسر مارکتینگ، به این مرحله مربوط می شود. تلاش بیشتر شرکت ها برای انتخاب اینفلوئنسر متناسب با برند، تلاش موفقی نیست. تحقیقات نشان می دهد که ۶۷.۶ درصد از تیم های بازاریابی، پیداکردن اینفلوئنسر مرتبط را سخت ترین چالش کمپین IM خود می دانند. درواقع، همین مسئله بزرگ ترین نقطه ضعف بازاریابی سنتی ازطریق سلبریتی ها نیز بوده است. گرچه برخی از این تبلیغات به یادماندنی و کارآمد بودند، ولی در اغلب موارد، یک سؤال ناخوشایند در ذهن مصرف کنندگان ایجاد می شد: «این سلبریتی چه چیزی در مورد سبک زندگی من می داند؟ او در دنیای کاملاً متفاوتی زندگی می کند.» نتیجه کاملاً روشن است: باید اینفلوئنسری را انتخاب کنید که فالوئرهای او با مخاطبان هدف شما تطبیق دارند.

گروه بندی اینفلوئنسرها

اینفلوئنسرهای سلبریتی: همان طور که گفتیم، بازاریابی ازطریق سلبریتی ها، قدیمی ترین مدل اینفلوئنسرمارکتینگ است. از سال ها پیش، شرکت ها، دستمزدهای کلانی به سلبریتی های مشهور می پرداختند تا محصولات آن ها را تبلیغ کنند. حتی در برخی موارد، مردم محصولی را با نام سلبریتی تبلیغ کننده می شناختند (مثل جورج فورمن گریل). بازاریابی ازطریق تأثیر سلبریتی ها، چه به روش های سنتی و چه به روش های مدرن، می تواند بسیار موفقیت آمیز باشد. اما این روش همیشه با چالش های جدی همراه بوده است. از طرفی، سلبریتی ها برای تبلیغ محصولات پول بسیار زیادی درخواست می کنند و از طرف دیگر، مصرف کنندگان در حوزه های تخصصی، عمیقاً به محصولاتی که توسط خود افراد مبلغ استفاده نمی شوند، بدبین هستند.

ماکرو اینفلوئنسرها: این افراد در شبکه های اجتماعی میلیون ها فالوئر دارند. مردم غالباً ماکرو اینفلوئنسرها را به عنوان متخصص یک حوزه می شناسند. تفاوت ماکرو اینفلوئنسر و سلبریتی این است که ماکرو اینفلوئنسر، به خاطر تخصص در یک رشته ی خاص به شهرت رسیده است و لزوماً عامه ی مردم او را نمی شناسند. ژورنالیست های معروف، فعالان دانشگاهی و مشاوران حرفه ای، در این گروه قرار دارند. ماکرو اینفلوئنسرها، از قبل نام خود را تثبیت کرده اند و به عنوان کارشناسان برتر رشته های خاص شناخته می شوند؛ بنابراین دستمزد زیادی هم برای تبلیغ محصولات برندها درخواست می کنند.

میکرو اینفلوئنسرها: بزرگ ترین گروه تأثیرگذاران شبکه های اجتماعی را تشکیل می دهند. این افراد نیز برخلاف سلبریتی ها، بین عامه ی مردم شناخته شده نیستند؛ اما به علت موفقیت هایی که در یک زمینه کسب کرده اند، کارشناس حوزه های خاص محسوب می شوند. میکرو اینفلوئنسرها از اعتبار و شهرت کمتری نسبت به ماکرو اینفلوئنسرها برخوردار هستند، ولی بازهم مخاطبان زیادی دارند. آن ها اعتماد هواداران خود را به دست آورده اند و می توانند فالوئرهای خود را به مشارکت و تعامل وادارند. به همین دلیل هم در بازاریابی دهان به دهان و افزایش ترافیک وب سایت برند، بسیار مؤثر عمل می کنند.

نکته ۱: هرگز یک اینفلوئنسر را صرفاً به خاطر شهرت زیاد یا دستمزد کم انتخاب نکنید. به دنبال تأثیرگذارانی باشید که از پایگاه حمایتی قدرتمندی برخوردار هستند و این پایگاه حمایتی، مطابق با مخاطبان هدف شما است.

نکته ۲: در بررسی اینفلوئنسرها، به آمار خام فالوئرهای آن ها اکتفا نکنید. راه های مختلفی برای بالا بردن نرخ فالوئرها وجود دارد که همه ی آن ها، مخاطبان ارزشمندی را به برند شما هدایت نمی کنند. حتی زمانی که اینفلوئنسرها از فالوئرهای واقعی برخوردار هستند، نرخ فالوئرها متریک مناسبی برای میزان تأثیرگذاری افراد نیست. اغلب اوقات بهترین اینفلوئنسرها، جامعه ی هواداران کوچک تری دارند که نرخ تعامل آن ها بسیار بالا است. طبق تحقیقات، نرخ تعامل های مؤثر با افزایش تعداد فالوئرها کاهش می یابد.

میکرو اینفلوئنسرها چگونه به افزایش فروش کمک می کنند؟

معمولاً تعداد فالوئرهای میکرو اینفلوئنسرها، بین هزار تا صد هزار نفر است. ازآنجایی که این افراد دسترسی مؤثرتری به جامعه ی مخاطبان خود دارند، می توانند پیام برندها را بهتر به مردم برسانند. شما با استفاده از قدرت نفوذی که میکرو اینفلوئنسرها بین هواداران دارند، می توانید نرخ فروش خود را افزایش دهید.

آن ها یک داستان شخصی درباره ی محصولات تعریف می کنند: میکرو اینفلوئنسرها در سطح بالاتری مورد اعتماد جامعه ی هواداران هستند. به همین دلیل هنگامی که تجربیات خود را در مورد یک محصول به اشتراک می گذارند، هواداران باتوجه به این تجربه، محصول مورد نظر را قضاوت می کنند. همه ی بازاریابان به کارایی تکنیک داستان سرایی واقف  هستند. اگر میکرو اینفلوئنسرها داستانی منحصر به فرد و مثبت در مورد یک محصول یا خدمات خاص نقل کنند، تأثیر بسیار بیشتری روی فروش آن خواهند گذاشت؛ تا زمانی که صرفاً عکس محصول را به اشتراک می گذارند.

تبلیغ کدها و لینک های تخفیف: تکنیک «پیشنهاد تخفیف به گروه مخاطبان هدف»، یکی از استراتژی های عالی فروش محسوب می شود. میکرو اینفلوئنسرها می توانند کدها یا لینک های تخفیف محصول را در پست های خود به اشتراک بگذارند و مخاطبان را به آزمودن این محصولات دعوت کنند. همچنین اگر این تکنیک را با ذکر تجربه های شخصی از محصول ترکیب کنند، تأثیر بیشتری روی فالوئرها می گذارند. به عبارتی، داستان آن ها کنجکاوی هواداران نسبت به محصول را تحریک می کند و در درجه ی بعد، کد یا لینک تخفیف، تمایل مردم به خرید محصول را افزایش می دهد.

تبلیغ نمونه ی رایگان محصول: زمانی که یک محصول به تازگی وارد بازار شده است، مردم به دیده ی تردید به آن نگاه می کنند. ولی میکرو اینفلوئنسرها با تبلیغ نمونه محصولاتی که به رایگان برای آن ها ارسال کرده اید، نقش مهمی در رفع تردید جامعه ی فالوئرها بازی می کنند. در این صورت، مردم به احتمال بیشتری ارزش محصولات را درک کرده و به مشتریانی تبدیل می شوند که برای خرید محصولات شما، پول پرداخت می کنند.

چگونه از عملکرد مخرب هوش مصنوعی پیشگیری کنیم؟

هوش مصنوعی با وجود تمامی کاربردها و نقاط قوت، می تواند با عملکرد اشتباه، نتایج مخرب و مرگباری به همراه داشته باشد.

به نقل از زومیت، اگر نگاهی به اخبار و مقاله های پیرامون هوش مصنوعی داشته باشید، متوجه رخدادهایی شامل اشتباهات این پدیده های مدرن می شوید. در بسیاری از رخدادهای مذکور، تغییری جزئی در الگوریتم های یادگیری ماشین می تواند منجر به تغییرات بزرگ در عملکرد آن شود.

به عنوان نمونه ای از عملکردهای اشتباه هوش مصنوعی، می توان آزمایش داون سانگ، استاد دانشگاه یو سی برکلی را بیان کرد که با چسباندن چند برچسب روی علامت توقف در خیابان، الگوریتم را دچار اشتباه کرد. الگوریتم مورد آزمایش، تابلوی توقف را با تابلوی حداکثر سرعت اشتباه گرفته بود. سانگ در آزمایشی دیگر از پیام های ساختگی استفاده کرد تا یک مدل مبتنی بر متن را مجبور به ارائه ی اطلاعات حساس داخلی همچون اطلاعات کارت اعتباری کاربران کند. به علاوه، چند ماه پیش گزارشی از هکرهای کلاه سفید منتشر شده بود که توانسته بودند با چند برچسب، اتومبیل بدون راننده ی تسلا را به جهت خلاف خیابان هدایت کنند.

در سال های اخیر، الگوریتم های یادگیری ماشین پیشرفت های زیادی داشته اند و حضور آن ها در زندگی کاربران، فراگیرتر شده است. محققان با بررسی این پدیده های پرکاربرد، نمونه های متعددی از اشتباهات آن ها کشف کرده اند که از اشتباه در تشخیص تصاویر تا تشخیص سرطان را تشکیل می دهد. چنین اشتباهاتی می تواند اثراتی در بازه ی بی خطر تا مرگ بار داشته باشد. البته با وجود خطر چنین اشتباهاتی، عموما شناخت کمتری درباره ی آن ها پیدا می کنیم و محققان نگران حل کردن این چالش عدم شناخت هستند.

مقاله ای جدید از دانشمندان دانشگاه MIT، روش هایی احتمالی برای حل چالش اشتباهات هوش مصنوعی ارائه می کند. روش جدید به محققان امکان می دهد تا مدل های قوی تر یادگیری ماشین توسعه دهند که ایجاد اشکال عملکردی در آن ها تقریبا غیر ممکن باشد. پیش از پرداختن به روش موجود، باید مفاهیم اولیه در اشتباهات عملکردی هوش مصنوعی را درک کنیم.

هوش مصنوعی با اضافه شدن برخی عوامل به داده ها، دچار اشتباه می شود

قدرت اصلی فرایندهای یادگیری عمیق، از توانایی آن ها در تشخیص الگو میان داده ها نشأت می گیرد. به عنوان مثال اگر ده ها هزار عکس حیوان با برچسب گذاری نام را به یک الگوریتم یادگیری ماشین بدهیم، الگوریتم می تواند الگوهای مرتبط با یک حیوان خاص، مثلا پاندا یا میمون را شناسایی کند. سپس می تواند از همین الگوها برای شناسایی حیوانات در مجموعه های جدید تصاویر استفاده کند.

مدل های یادگیری عمیق با وجود توانایی های بالا، آسیب پذیری زیادی هم دارند. به بیان دیگر، الگوریتم ها تنها روی الگوهای پیکسلی تصاویر متمرکز می شوند و درک صحیحی از آن چه می بینند، ندارند. درنتیجه به راحتی می توان با دستکاری در الگوهای پیکسلی، سوژه ی مورد مشاهده ی الگوریتم  را تغییر داد. به عنوان مثال در تصویر پایین با اضافه کردن کمی نویز به تصویر پاندا، هوش مصنوعی با درجه ی اطمینان بالا آن را میمون تشخیص می دهد. در این مثال می توان نویز را نوعی حمله به تصمیم گیری هوش مصنوعی دانست.

محققان از سال ها پیش متوجه آسیب پذیری هوش مصنوعی خصوصا در بحث بینایی کامپیوتری شده اند. البته آن ها راهی برای گریز از آسیب پذیری مذکور نداشته اند. مقاله ای از محققان هوش مصنوعی، این سؤال را می پرسد که آیا حملات به تصمیم گیری هوش مصنوعی اجتناب ناپذیر هستند؟ مقاله ی مذکور در کنفرانس تحقیقات هوش مصنوعی ICLR ارائه شد. درنهایت به نظر می رسد صرف نظر از تعداد عکس هایی که به یک الگوریتم تزریق می شوند، همیشه راه هایی خواهد بود تا الگوی تشخیصی را دچار اشتباه کنیم.

مقاله ی جدید دانشگاه MIT ادعا می کند که تصورات درباره ی حملات تصمیم گیری هوش مصنوعی تاکنون اشتباه بوده اند. طبق ادعای محققان، به جای پیدا کردن روش هایی برای جمع آوری داده های آموزشی بیشتر و ارائه ی آن ها به الگوریتم یادگیری عمیق، باید به صورت بنیادی روش آموزش دادن به الگوریتم را تغییر دهیم.

برای پیشگیری از اشتباه، باید روش آموزش الگوریتم را تغییر دهیم

محققان برای نشان دادن اهمیت و تأثیر بالای اشتباهات تشخیصی الگوریتم هوش مصنوعی، مثالی ملموس را در مقاله ذکر کرده اند. در بخشی از مقاله می خوانیم که نویزهای تقریبا تصادفی و برچسب هایی که روی تابلوها نصب می شوند، به الگوهای دقیق و منحصر به فرد الگوریتم آسیب می رسانند. الگوهایی که هر کدام برای تشخیص یک سوژه ی خاص شکل گرفته اند. به بیان ساده تر، وقتی ماشین در تصویر پاندا میمون می بیند، رفتار غلطی انجام نداده است. درواقع الگوریتم مورد نظر، الگویی از پیکسل ها (که از دید انسان مخفی هستند) را می بیند که قبلا و در فرایند یادگیری، بیشتر در تصویر میمون دیده بود.

برای درک بهتر اشتباهات الگوریتم هوش مصنوعی، یک آزمایش انجام شد. محققان از مجموعه ای تصویر سگ استفاده کردند که تغییرات کوچکی در آن ها داده شده بود. همین تغییرات باعث می شد تا الگوریتم های مرسوم، تصاویر را به عنوان تصویر گربه ببینند. سپس تصویرهای دستکاری شده با برچسب گربه به الگوریتم تازه تزریق شدند. درنهایت تصاویر جدیدی از گربه های واقعی به الگوریتم نمایش داده شد. الگوریتم جدید همه ی تصاویر گربه را به خوبی شناسایی کرد.

محققان با تکیه بر مثال بالا، نتیجه گرفتند که در هر مجموعه ی داده، دو نوع الگو دیده می شود: الگوهایی که با معنای داده ارتباط دارند، مانند سبیل گربه در تصویر گربه یا موهای پاندا و الگوهایی که در داده های تمرینی وجود دارند، اما لزوما در زمینه های دیگر صادق نیستند. نوع دوم الگوها منجر به اشتباه در هوش مصنوعی می شوند و همان ابزارهای مورد استفاده برای حمله به تصمیم گیری هستند.

باتوجه به یافته های بالا به این نتیجه می رسیم که اگر بخواهیم ریسک تصمیم گیری هوش مصنوعی را کاهش دهیم، باید روش آموزش به مدل های یادگیری عمیق تغییر کند. درحال حاضر، دانشمندان هوش مصنوعی به شبکه ی عصبی اجازه می دهند که هرنوع ارتباط مورد نظر خودش را برای تشخیص تصاویر استفاده کند. درنتیجه هیچ کنترلی روی ارتباط تصاویر و الگوی ایجادشده بر اثر آن ندارند. درمقابل اگر بتوان به مدل آموزش داد که تنها فاکتورهای مرتبط واقعی (که به معنای تصویر نزدیک هستند) را به عنوان الگو انتخاب کند، تاحدودی موفق خواهیم بود.

محققان با تکیه بر نتیجه گیری های قبلی، آزمایشی شامل آموزش ازطریق ارتباطات واقعی را روی الگوریتم یادگیری عمیق پیاده کردند. روش جدید، آسیب پذیری مدل را کاهش داد و تنها در ۵۰ درصد مواقع، محققان توانستند آن را دچار اشتباه کنند. شایان ذکر است مدل های دیگر تا ۹۵ درصد احتمال خطا داشتند. به  هرحال اشتباهات تشخیصی هنوز در الگوریتم های هوش مصنوعی وجود دارند و ما تنها می توانیم آن ها را به مرور کاهش دهیم تا شاید زمانی به صفر برسند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

15 − 3 =

لطفا پاسخ عبارت امنیتی را در کادر بنویسید. *